هلیا

هلیا جان تا این لحظه 11 سال و 1 ماه و 25 روز سن دارد

هلیا

 

اول از همه معذرت خواهی میکنم که قول داده بودیم عکس بذاریم ولی نذاشتیم.ما به قولمون وفا کردیم ولی بر اثر یه اتفاق همه ی عکسا و نوشته ها پاک شد بعدشم وقت نمیشد که بذاریم.در هر صورت شرمنده.

تشکر میکنم از همه ی مامانایی که دلشون برای نی نی ما تنگ شده بود.

سلام نفسم.

بالاخره دوباره بعد از چند وقت طولانی برگشتیم پیش نینیا و کلی حرف داریم که باهاشون بزنیم.ولی تو انقدر شیطون شدی و کارای جدید یاد گرفتی که نمیدونم از کجا باید شروع کنم.مثلا تا آهنگ میذاریم دست میزنی و شروع میکنی به دست زدن بعدشم همراه دست زدنت میگی da da.در جا کفشی رو باز میکنی همه ی کفشارو میریزی بیرون همینطور در کشوتو.

یاد گرفتی چهار دست و پا میری.میزو میگیری بلند میشی و راه میری.هر چی پیدا میکنی سریع میذاری تو دهنت وقتیم میخوام از دهنت در بیارم دستمو گاز میگیری یا اصلا دهنتو باز نمیکنی.هر کاری میکنیم ادامونو در میاری وااااااااااااااااااااااااای که چه جیگری میشی.یه صداهای بامزه ای از خودت در میاری که نمیتونم بنویسم.وقتی کسی بغلت میکنه عصبانی میشی و حرص میخوری ولت میکنیم چهار دست و پا میری و سرتو تند تند تکون میدی مستقیم میری تا بخوری به دیوار یا هر چیز که سر راهت باشه بعدش میشینی گریه میکنی اون وقته که ما به دادت برسیم.جیغ وداد زیاد میکنی.خیلی وقته که یاد گرفتی بای بای میکنی.مثلا با هم رفته بودیم برات شیر درست کنیم وقتی اومدیم تو اتاق به مامان جون و خاله هیلا بای بای میکردی.جلوی بوفه میشینی محکم با دستت میکوبی به شیشه ی بوفه و با این کارت کلی ذوق میکنی.تازگیا خیلی شیطون شدی و اصلا نمیشینی که حتی غذا بخوری وقتیم میخوام بهت غذا بدم باید هر جا که میری باهات بیام.یاد گرفتی میگی اخ و جیز.خاله هیلا داشت بهت فرنی میداد که ریخت رو لباست بعد به لباستو خاله هیلا نگاه کردی و گفتی اخ.داشتی میرفتی طرف بخاری که خاله باران بهت گفت نه هلیا جیز توام گفتی جییییزززززززززززز.تو آینه ی جاکفشی خودتو میبینی و کلی خودتو تحویل میگیری.باباجون میذاردت رو دوشش سریع میگی هی هی.یاد گرفتی میگیi siye?zozoe.یا وقتی بهت میگفتیم ای سیه میگفتی زوزو. تو میز تلویزیون میخوابی سیمای تلویزیونو میکشی.باند ضبطمونم پاره کردی.اول که جارو برقی رو روشن میکنم فرار میکنی بعدش سیمشو میگیری و دنبالم میای.امروز باباجون اومد تو اتاق به منو خاله هیلا کاکائو داد چون به تو نداده بود به باباجونو جعبه دستش نگاه میکردی و میگفتی he he یعنی به منم بده.وقتی داریم شام یا ناهار میخوریم میای پایین میز میشینی پایه های صندلی رو میگیری و به من مظلومانه نگاه میکنی که از غذامون به توام بدم.چون اتاقت خیلی سرده درو میبندیم وقتی میخوای بری تو اتاقت درو تا ته باز میکنی جالب اینجاس که در تا ته بازه ولی تو بازم هل میدی که باز بشه.پریروز رفتیم دکتر وزنت ده کیلو و 200فقط 200گرم.قدت 72فقط 2سانت):

وااااااااااای که با این لباس چه جیگری شده بودی ولی حیف که دیر اندازت شد.

قبل از کوتاهی مو

بعد ازکوتاهی مو

یه روز صبح از خواب بیدار شدم دیدم تو جات نیستی یه دفعه دیدم دم آشپز خونه نشستی و منو نگاه میکنی.

اینم عکس هنری خاله هیلا

دیگه تو تختم نمیتونم بذارمت.

چند روز پیش رفته بودیم خونه مادر جونینا که من رفتم به دوستامم سر بزنم.این خانم کوچولویه خوشگل کیانا خانومه که شما کلی اذیتش کردی و گوششو میکشیدی اونم خیلی آروم بود هیچی نمیگفت فقط از دستت فرارمیکردی.یک سالو 9 ماهشه.

دیروز لباس شویی روشن کرده بودم تا صداشو شنیدی سرتو کردی تو آشپزخونه ببینی صدای چیه

 


تاریخ : 03 دی 1392 - 03:39 | توسط : مامان هلیا | بازدید : 1708 | موضوع : وبلاگ | 10 نظر

  • ای وای ی ی ی ی............ از دست این هیلا خانم شیطون و بازیگوش.مامانی دلم میسوزه برات فکر کنم همش دنبال هیلا جونی که ببینی چه دسته گلی آب داده.هرچند،چند وقت دیگه نوبت خودمم هست.ماشالا به هیلا جون که اینقدر باهوشه و کارای بامزه میکنه .ایشالا همیشه سلامت باشه.راستی مامانی غذا چیا بهش میدید.اهورا که فقط فرنی و سرلاک میخوره با آب میوه .اصلا غذا نمیخوره
  • الهی فدات شم دلم برات تنگ شده بود هلیا جونی:-*
    چقدر کارای بچه ها شبیه همه
  • قربونت برم که آخرمن شمارودرسته قورت میدم خوشمزه خاله.
    ماشالا شیطون شدی نفسی.امیدوارم همیشه شاد وسلامت باشی.
    بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
  • همه عکسات خوشمل بودن مثل خودت.موهاتم مبارک گلموخیلی مدل جدید بهت میاد
  • جانم خاله چه عکسهایی چه دختری چه خانمی هزارتا بووووووس
  • فاطمه مامان اهورا
    پنجشنبه 5 دی 1392 - 00:59
    سلام مامانی .ببخشید اشتباه تایپی بود وگرنه میدونم اسم دختر خانم خوشگلتون هلیا هست.دستت شما درد نکنه از راهنماییتون.اهورا هم بیسکوییت مادر میخوره -سرلاک بعضی وقتا فرنی.نون.آب میوه.ماست هم بعضی وقتا.اما زرده تخم مرغ دوست نداره.سوپ هم که اصلا نمیخوره.می خوام اگه بشه براش حلیم درست کنم .آخه از بیرون گرفتیم دوست داشت.سیب زمینی هم همینکاری که گفتین میکنم ببینم چی میشه
  • ماشاالله به این دختر باهوش
    بوووووس
  • هزار ماشاا... به هلیا خانوم
    چه لپای قشنگ و خوردنی داری تو دختر
    خدا شما رو برا پدر و مادرت نگهداره
    خیلی تودل برو شدی
  • سلام مامانیو هلیا جونم.خوبین؟مامان جون می شه در خواست دوستیموت رو از قسمت نی نیا قبول کنین.
  • وای لپاتو برم خاله قربون قشنگیات

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام
(بعد از تائید منتشر خواهد شد)