هلیا

هلیا جان تا این لحظه 11 سال و 1 ماه و 25 روز سن دارد

هلیا

سلام عزیز دلم

از روز اربعین یاد گرفتی که سینه میزنی با دو تا دست کوچولوت الهی که من فدات بشم.از توی تلویزیون دیدی.وقتی یه آهنگ برای میذارم یه بار دست میزنی یه بار سینه میزنی.عاشق آهنگای چرا و چیه ای.مخصوصا اون آهنگ چیه که میگه مامانی ناهار چی داریم کمش بادمجون داریم؟وقتی اینو برات میذارم چشم ازش برنمیداری و کلی ذوق میکنی و دست میزنی.فک کنم گزینه خوبی باشه واسه سرگرمیت تا منم یکم به کارام برسم.دیروز داشتی فیتیله میدیدی و اصلا به کارتونایی که نشون میداد توجه نمیکردی ولی وقتی شعر میخوند از جات تکون نمیخوردی.مامان جون بهت یاد داده میگی نی نی.عکس بچه که میبینی میگی نی نی یا هر عکس دیگه ای حتی اگر آدم بزرگ باشه یا وقتی خودتو توی آیینه میبینی. دیشب سنجاقمو از روی سرم برمیداشتی و یکم بهش نگاه میکردی و دوباره میخواستی بذاری روی سرم دستتو میوردی بالای سرمو سنجاقو ول میکردی فک میکردی اینجوری میتونی بزنیش به موهام.واسه این کارت کلی با خاله هیلا قربون صدقت رفتیم.وقتی بهت میگیم چیزیرو بده همینجوری که تو دستته میذاری تو دستمون ولی ولش نمیکنی یا بعضی وقتا نمیدیشو هی میگی ede و وقتی که میخوایم ازت بگیریمش دستتو میبری عقبو پشتت قایم میکنی.هر چیزیرو که بهت میگی دست نزن جیز بهش دست میزنی و میگی زیززززززززززززز.چند روز پیش نشسته بودی پیش بخاری و دستتو میزدی به بخاری وقتی دستت میسوخت دستتو میمالیدی به لباست و دوباره همین کارو تکرار میکردی.و دیگه یادم نمیاد.

اینم عکسایی که بابایی برات درستشون کرده.

 

یکمم بریم تو گذشته ها

بیمارستان

 


تاریخ : 08 دی 1392 - 06:45 | توسط : مامان هلیا | بازدید : 1771 | موضوع : وبلاگ | 10 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام
(بعد از تائید منتشر خواهد شد)