هلیا

هلیا جان تا این لحظه 11 سال و 1 ماه و 25 روز سن دارد

هلیا و اولین محرم

سلام عزیزم جونم

امسال محرم برای اولین بار رفتی مسجد.شب اول که با تعجب به دوروبرت نگاه میکردی و همه چی برات عجیب بود.باصدای بلند جیغ میزدی و شروع کرده بودی به حرف زدن.بچه ها رو خیلی دوست داشتی وقتی میومدند پیشت میخواستی دستتو بکنی تو چشمشون ولی اونا تورو نازت میکردند.وقتی از پیشت میرفتند گریه میکردی.دوم سوم محرم بود که بالاخره یاد گرفتی سینه خیز بری.حالا دیگه مامان مجبور شده همه ی وسایل خونه رو جمع کنه تا از دست تو در امان باشند.دیگه حتی یک پانیه هم نمیشه ازت غافل شد.تو مسجد هر کی بوست میکرد و لپت و میکشید بدت میومد و با اون صدای نازت میگفتی ah ah و تا یک ساعت غرغر میکردی.وای که چه جیگری میشدی.وقتی مداح میخوند و همه سینه میزدند تو فک میکردی دارند دست میزنند و شروع میکردی به نانای کردن.

زانوهاتو خم میکنی که چهار دست و پا بری اما بلد نیستی و میخوری زمین.وقتی که میخوابونمت اگر متکات بلند باشه خودت و بلند میکنی و سعی میکنی که بشینی.

اینم کاری که تازگیا یاد گرفتی.لم میدیو اینور اونورو نگاه میکنی.

چند وقتم هست که یاد گرفتی وایستی البته به کمک مبل.وقتی هم نشسته باشی مبلو میگیری و تقریبا میتونی خودتو بلندکنی.


تاریخ : 27 آبان 1392 - 23:14 | توسط : مامان هلیا | بازدید : 1197 | موضوع : وبلاگ | 12 نظر

8ماهگیت مبارک.

8ماهگیت مبارک.

به قول بابای مهری ماه ایشالا80سالگیت.
تاریخ : 15 آبان 1392 - 21:51 | توسط : مامان هلیا | بازدید : 1453 | موضوع : فتو بلاگ | 8 نظر

هلیا

چند روز پیش بغل بابایی نشسته بودی و بابایی داشت نازت میکرد که یه دفعه دید خوابت برده.

اینجا خاله هیلا برات آهنگ گذاشته بود که برقصی ولی تو همینجوری نشسته بودیو ماتت برده بود به تلویزیون.دیروز برای اولین بار گفتی دایی به دایی رضا نگاه میکردی و دوبار گفتی دایی.

 


تاریخ : 12 آبان 1392 - 21:31 | توسط : مامان هلیا | بازدید : 2020 | موضوع : وبلاگ | 5 نظر

کیلیپسم قشنگه؟

کیلیپسم قشنگه؟

تاریخ:8/8/92
تاریخ : 09 آبان 1392 - 21:29 | توسط : مامان هلیا | بازدید : 1006 | موضوع : فتو بلاگ | 6 نظر

سرما خوردم

دور روز پیش من و شما با همدیگه سرما خوردیم.وقتی برای هفت ماهگیت رفته بودیم دکتر دکترت گفت که یه سرما خوردگیه جزئی داری ولی بعدش بیشتر شد و از امروز بهتر شدی.ولی از اونجایی که ماشالا هزار ماشالا دختر خیلی خوب و خوش اخلاقی هستی زیاد اذیت نکردی.و کلیم برامون میخندیدی.از دیروز نانای کردن یاد گرفتی وقتی آهنگ برات میذارم سریع شروع میکنی به رقصیدن.بستنی هم دیگه نمیتونیم بهت بدیم چون دکترت گفته حساسیت میاره و بعدا که بزرگ بشی نمیتونی بخوری.

اینجاام که رفتی زیر میز بعدشم نمیتونستی بیای بیرون.

اینجاام داری با چشمای خوشگلت تلویزیون نگاه میکنی.


تاریخ : 07 آبان 1392 - 06:41 | توسط : مامان هلیا | بازدید : 1110 | موضوع : وبلاگ | 11 نظر

قد و وزن هفت ماهگی

تاریخ عکس:1/8/92

قد 7ماهگی:70

وزن هفت ماهگی:9کیلو


تاریخ : 04 آبان 1392 - 06:07 | توسط : مامان هلیا | بازدید : 1203 | موضوع : وبلاگ | 7 نظر