هلیا

هلیا جان تا این لحظه 11 سال و 1 ماه و 25 روز سن دارد

هلیا

سلام ما دوباره اومدیم و از همه معذرت میخوایم.

تو این مدت این کوچولوی ریزه میزه که همیشه زیر میزه میکنه خنده های ریزه هر چی میگیم که جیزه اونم میگه که جیزه که جیزه.

جوجوی خوشگل ما صاحب دو تا مروارید خوشگل مشگل شده.و با اونا حسابی همه رو گاز میگیره و یه یادگاری خوشگل روی انگشت همه از دندوناش میذاره.این روزا حرف های زیادی میزنی ولی ما هیچکدومشو متوجه نمیشیم و الکی سرمونو تکون میدیمو توام با اشتیاق بیشتر شروع میکنی به تعریف کردن الهی قربونت برمممممممممممممممم.هرکسی که میره دستشویی توام میری دنبالش و پشت در میشینی و در میزنی.بوس کردن یاد گرفتی وقتی میگیم هلیا بوس کن یه بوس محکم برامون میفرستی ولی وقتی صورتمونو میاریم جلو گازمون میگیری.باباجون چند وقته پیش رفته بود پیش دایی داوود و برای تو یه الاغ اورده که آواز میخونه و تو خیلی دوسش داری اولین باری بود که از اسباب بازی خوشت میومد آخه تو اصلا از اسباب بازی خوشت نمیاد و باهاشون بازی نمیکنی دایی رضا میگی برای تو باید به جای اسباب بازی وسیله بخریم مثل ماشین حساب شارژر سیم.وقتی خوابی و از خواب بیدار میشی میگردی دنبالمو میگی ماما.چند وقت پیش دختر خاله مامانی اومده بود این جا و دخترش یه بادکنک داشت و تو خیلی خوشت اومده بود و کلی باهاش بازی کردی برای همین برات چند تا توپ بادی خریدم ولی تو یه ذره هم براشون ذوق نکردی.بابایی عکستو انداخته رو صفحه گوشیش تو ورمیداری دکمشو فشار میدی صفحش که روشن میشه خودتو میبینی کلی ذوق میکنی و میخندی.

خدایا شکرت برای این روزی


تاریخ : 10 بهمن 1392 - 07:15 | توسط : مامان هلیا | بازدید : 1558 | موضوع : وبلاگ | 8 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام
(بعد از تائید منتشر خواهد شد)